صدراصدرا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

فرشته كوچك من

خرید وسایل برای نی نی

سلام قند عسلم                         پسرم یه چند وقتی هست که داری تکون میخوری و با هر تکونت دل مامان و شاد میکنی منم واسه اینکه پسمل خوبی هستی با مامانی و زن دایی رفتیم برات یه سری وسایل خوشگل گرفتیم که یه سری از اونا رو گذاشتم تو وبلاگت عزیزم.                                             &nbs...
2 اسفند 1390

روز آخر.....

سلام میوه زندگیم عزیزم اول ازت معذرت میخوام که این چند وقته نتونستم بیام وبرات بنویسم آخه مامانی حالم خوب نبود هم دندون درد داشتم هم سرما خورده بودم البته هنوزم خوب نشدم. پسرم رسیدیم به روز آخر ٩ماه گذشت الان که فکر میکنم میبینم که چه زود گذشت دیگه دوران تنهایی من تو تموم شد.هم خوشحالم چون میتونم ببینمت و بغلت کنم هم یه کوچولو هم ناراحت چون دیگه فقط مال من نیستی.تا امروز فقط من میتونستم حست کنم ولی بعد از این باید وجودت و با بقیه تقسیم کنم البته نمیخوام خودخواه باشم چون بابایی وبقیه هم خیلی دوست دارن زودتر ببیننت و بغلت کنن.                  ...
2 اسفند 1390

ماه نهم ......

سلام شکوفه بهارم وارد ماه اخر شدیمااااااااااا هوراااااااااا.دیگه دارم کم کم صدای قدمهاتو میشنوم پا کوچولوی مامان.عزیزم این چند وقتی که خونه هستم حسابی تنبل شدم همش میخوابم دارم انرژی ذخیره میکنم واسه بعد از دنیا اومدنت فکر کنم اون موقع دچار کمبود خواب بشم.فقط مامانی یه وقت واسه اومدن عجله نکنیاااا صبر کن سر موقع بیا عزیزم. اون موقع که سر کار میرفتم هم خیلی خوب بودا دوستان خیلی خوب بودن و محبت داشتن همش بهمون میرسیدن خوش به حالمون بود پسرم مخصوصا خاله الناز جون. تازه خاله ها زحمت کشیدن واسه شما چیزای قشنگ و خوشگل هدیه دادن دست همشون درد نکنه .الانم عکساشو میزارم که بعدا بتونی خودتم ببینی.       &...
10 بهمن 1390

دل نوشته هایی برای پسرم

سلام مرد کوچولوی مامان                                                                                     عزیزم الان تو فصل زمستونیم و  دیگه هفت ماه تموم شده و کم کم به روزای آخر میرسیم.این روزا سر کار اومدن برای من سخت ...
22 دی 1390

انتخاب اسم پسملی

سلام مسافر کوچولوی ما قند عسلم بالاخره من و بابایی اسم صدرا رو برای شما انتخاب کردیم.امیدوارم که وقتی اومدی خودتم از این اسم خوشت بیاد و دوست داشته باشی. صدرا یعنی :بلند مرتبه و نام یک فیلسوف ایرانی.                                                                       ...
23 آذر 1390

آغاز ماه هفتم

سلام دست و پا کوچولوی مامان ماه آخر از فصل پاییزه و دیگه شش ماه تموم شد و وارد ماه هفتم شدیم عزیزم دیگه داری بزرگ میشی و من اینو از تکونها و لگد هایی که روز به روز بیشتر و محکمتر میشه میتونم بفهمم. سه ماهه دیگه مونده تا بیای بغل مامانی از این بابت خیلی خوشحالم ولی از یه طرف هم دلم برای این روزها تنگ میشه ها.الان تو وجود منی و دیگه هیچ وقت به این نزدیکی نمیتونم حست کنم ودلم برای این احساس قشنگ حتما تنگ میشه عزیزم. راستی مامانی فکر نکنی ما به فکر اسم برای شما نیستیم چرا عزیزم فقط از بین چند تا اسم باید یکی و انتخاب کنیم که یه کمی سخته ولی قول میدم به زودی اسمت رو انتخاب کنیم پسرم. ...
5 آذر 1390

من و پسرم....

سلام پسرم دیروز ٢٩/٦/٩٠ رفته بودم سونو بهم گفت که شما آقا پسری و 16 هفته و 5 روزته عزيزم.                     همه چی هم خوب و طبیعی بود خدارو شکر قدت ١٨ cm و وزنت هم 181 گرم بود  با ضربان قلب 146 .بابايي كه خيلي خوشحال شد. الان كه ميدونم جنسيتت چيه بهتر ميتونم باهات ارتباط برقرار كنم عزيزم . ماماني اين روزا خداروشكر حالش بهتر شده پس پسرم  تو هم خوب رشد كن و زود بزرگ شو .                      &nbs...
11 آبان 1390

روزی که فرشته کوچولو اومد تو دل مامانی

سلام عزیز دل مامان چند روز بود که حالم خوب نبود فکر کردم مشکل معده پیدا کردم میخواستم برم دکتر گوارش .بعد پیش خودم فکر کردم نکنه خبری شده باشه گفتم بزار اول مطمین شم برای همین رفتم بی بی چک خریدم بابایی نبود گذاشتم دیدم بله مثبته ولی باورم نمیشد آخه از وقتی که من بابا تصمیم گرفتیم که بیای تو زندگیمون زیاد نگذشته بود فکر نمیکردم تو به این زودی بیای تو دل مامانی.فرداش یعنی ٥/٤/٩٠ رفتم آزمایش دادم که جوابش مثبت بود اون روزم بابایی نبود آخه میدونی کار بابایی اینجوریه که ٢٤ ساعت سر کاره ٤٨ ساعت آزاده.اومدم خونه اول به بابا زنگ زدم خبر دادم اونم مثل من اولش باور نمیکرد.بعد از چند روز هم به خانواده ها گفتیم خیلی خوشحال شدن....
11 مهر 1390

رسيدن به نيمه هاي راه ...

سلام عسل مامان ماماني ديگه كم كم داريم ميرسيم به نيمه هاي راه و من بي صبرانه منتظر تكون خوردن تو هستم.پس پسرم تنبلي نكن يه كم شيطوني كن كه مامان بتونه تكون خوردناتو حس كنه و خيالش راحتتر بشه. پسرم من احساس ميكنم آدم وقتي ني ني تو دلشه به خدا نزديكتر ميشه و وجود تو نازنينم باعث شده كه من هم اين حس و داشته باشم. من هر لحظه به يادتم و سلامتيتو از خدا خواستارم . فرشته كوچولو تو هم براي مامان و بابا دعا كن ...
10 مهر 1390